من ﺍﮔﺮ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﻢ ... ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻘﻢ .. ﻧﻪ ﺷﻜﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ …ﻓﻘﻂ ﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﻢ ﺗﺎ ﻋﺸﻖ ﻳﺎﺩ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻤﺎﻧﺪ ...
تو را خودم چشم زدم عــــاشقانه هایم بــــاز هـــــم خیال تــــو گاهی ادم دلش میخواهد کفشهایش را در بیاورد... یواشکی نوک پا نوک پا از خودش دور شود... بعد بزند به چاک...فرار کند از خودش..... گاهی عمر تلف میشود ؛ من هیچوقت تظاهر به کسی که نیستم نمیکنم چون ترجیح می دهم نسخه ای حقیقی از خودم باشم تا نسخه ای جعلی از شخصی دیگر... زیبا ترین ستایش نثار کسی که کاستی هایم را می داند باز هم دوستم دارد ... ـــایــیـــز اســـتـــ ؛ زمیـטּ گِرده یعنے…. کنارم که هستی زمان هم دستپاچه می شود... اما همین که می روی!!! تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم! لحظه های بــــــــــــــــــــــــــــی تــــــــــــــــــــــــــو!!!!.. امشب دلتنگی فقط یک اسم مستعار است یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم چه قانون ناعادلانه ای! برای شروع یک رابطه هر دو طرف باید بخواهند... اما... برای تمام شدنش, همین که یک نفر بخواهد کافیست... همه ی راه ها که با " پا " پیموده نمیشوند، دلــــــم یه رمـــان می خــــواد، ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم، نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده، پروردگـــــ ـارا... در مســـیرِ پیـــــدا کردنت، شاید نشود به گذشته برگشت و یک اغاز زیبا ساخت میشود هم اکنون اغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت چــه لــَحظـه ے دردآوریــه ... تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست اما نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست ... دیـگـــر نه اشـکـــهایم را خــواهـی دیــد نه التـــمـاس هـــایم را و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را… به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی درخـتـی از غــــرور کـاشـتم … دلتو زدم ، قیدمو زدی ! راه اومدم اما راه نیومدی ، جواب خوبیامو دادی تو با بدی ! مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه… مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے … زمــآنـے ڪه دلت گرفت چگونه و با چه رویـےسر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے : خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم !!! پس چه شد … این نامه آخرمه دلم نمیخواد بمیرم اما... اما اجل کنارمه میگه که وقتشه برم خیلی ... خیلی قسمش دادما به دست و پاهاش افتادم اما... اما افاقه ای نکرد به هیچ جا هم نرسیدم دقیقه هایسختی هیچکی منو نمیبینه اجل برای بردنم یه لحظه هم نمیشینه فقط بهم"10"تا نفس فرصت جون دادن داده... اما چرا تو تاریکی مرگ منو رقم زده ؟؟ ای کاش توهم اینجا بودی......تواین اتاق سوت و کور تواین هوای بی کسی قبل از رسیدنم به گور ثانیه های دردمه منتظرم تا برسی از نفسام"3"تا گذشت تو این اتاق بی کسی پاکتوپاس کن این نامه اخر منه این سنگینی رو شونه هام سربار غفه دستام رمقی نداره قلم کاتب من ازم"10"نفس قرصت باقی توسینه هست که خیلی سعی دارم بگیرمش تو سینه حبـــــــــس یعنی یادی هست؟ای خدا دلور مست ببین چه عاشقونه است ساکت و اروم مست عشــــــــق تو همیشه هست گرچه لب خاموش وپس مــــــن بهترین آرزوبرات از ته دل دارم عشق تو هست بهترین ارزو جواب ارزو هام بود که خداهدیه داد تورو چه گنـــــاهی کردم که دل به باد داد تو رو گریه نکن تا دل برات خوشحال عشق این نامه آخرو تو نگو پایانش زشت فرصتم تمومه ولی تو ناتموم باشی کاشکی.....ای خدا فرصتی بده تا بشنوم صدای پاشـــو...... چرا تو این لحظه مرگ دیدن تو یه معجزه است؟یه کاری کن تموم شدم رفتم تو پنجمین نفــــــــس شاید بهم بخندی حرفامو مسخره کنی که تو نفـــس شیشمی امیدوارم کاری کنی......... بیا نزار که چشم من تو حسرت تو بمونه نگاه نیمه جونشو به دستـــــــــای در بدوزه.......... اما دیگه دیره برام بعیده اینجا برسی آخه گذشت از"8و9"دیگه نمونده هیچ کســـــی خدا نگهدار نفـســــــــــم میسپرمت دست خدا.... الهی صد ساله بشی دوربمونی از بــــلا عیب نداره نیومدی شاید سرت شلوغ بوده......عرده ای ام نمیگیرم شاید قسمت این بوده اندوه شب.... روز نمی گذرد… حتی اندوه من خسته شده است… در دستهایم عشق نیست روحم آرام آرام جدا می شود دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه او عــــاشــــق نـــیــسـت ، مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم ؟!! این روزا خیلی تنهام، خیلی داغونم به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید. به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید. به باد گفتم عشق چیست؟ وزید. به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید. به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد. و به انسان گفتم عشق چیست؟ اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!!
بس که نوشتمت میان نوشته هایم بیآنکه
اسپند بچرخانم
میان واژهها . . .
تـــــمامی ندارد!
وقتی تـــــــــــــــو
بـــــهــــترین
اتــــفـاق
زندگـــی ام هــستـــی...
مــــرا
“برداشــــت”
کجــــا می بــــرد نمــــی دانــــم!
برچسبها:
به پای یک احساس ...
گاهی احساس تلف میشود ؛
به پای عمر !
و چه عذابی میکشد ،
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
هم احساسش...
برچسبها:
و
برچسبها:
انـــار نیــســتــم کــه بــرســم بــه دســـتــهــای تـــو
بــرگـــم…
پــر از اضـــطـــرابــ افـــتـــادنــــم
” بامن شروع کردے با منم تمومش میکنے”
بــــــــــــــاز میل خودتہ…
بــــــــرو دورتــــــــو بزטּ…
برچسبها:
عقربه ها دو تا یکی میپرند...
جانم را میگیرند
از ایـــــنجا
صدایت میـــــکنم !
تو
از آنــــــجا بغلم کن !
برچسبها:
برای تمام حس هایی که اسمشان را نمی دانیم
و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند
یه دل گرفته
یه زندگی پر از خالــی
برچسبها:
"دستهایت"
را به من بـــده... !
اولــش « مـــــن و تـــــــو » باشیـــم،
آخـــــــرش « مـــــــــا »
برچسبها:
بـــے هیــــچ פֿـَبـــَـــرے...
بــآ ڪولــــــہ بــــآر تَنهـــآییـَم...
בَر جـــآבـہ هــآے بـے انتهــــآے ایـטּ בنیــآے عَجیـــــب...
رآـہ פֿـــــوآهم افتـــــآב
مَـــטּ ڪــــہ غَریبـــــم...
چــــہ فَــــرقے בآرב ڪجـــــآے ایـــטּ בنیــــــآ بـآشــــم...
همـــہ جــــآے جهــــآטּ تنهـــــآیے بــــآ مَـــטּ است…
پر از صدای حرکت پاهای مردمی ست
که هچنان که تو را "می بوسند"
برچسبها:
ماها آدمای بی احساسی نیستیم،
ماها بی معرفتو نامردم نیستیم،
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن که یه سری بــــاورامونو از بین بـــردن؛
باید یکی باشه بفهمه مارو،
یکی باشه از ماها،
از جنس ما…
فــــــــــقط هـــــــــمین
برچسبها:
تورابه تمام عالـــ ــم سوگند
آنگاه که عاشقی درتاریکی شبــــــــ
به یاد عاشقی اشکـــــــــ میریزد...
کمی نگاهش کن...!!!
یک دنیــــا خاطــــــــره گــــــم کــــرده ام
برچسبها:
ولی
برچسبها:
اون لـَحــظه کـه میپـُرسـه خوبــے ؟
پـَنـج خـَط تـایپ میکـُنے ولــے بجـاے
" Enter "
" هــَمـه روپـاکـــ میکـُنـے ومینـِویسـے خوبـَم ... تـوچــطورے "
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
در قلبم دردورنج امان بریده…
تنهایی بی وقفه با گذشت زمان به صورتم سیلی می زند
هر لحظه اشکهایم نا امیدانه می چکد
بدون تو شبهای من بی انتهاست
حتی قلبم هم خسته شده است…
عشق برایم ممنوع است
دوباره ببین
در این شعر تنهایی
باز هم کنار صخره ها
آه…عشق از لبهایم
مثل زغال افروخته به قلبمفرو می ریز
برچسبها:
برچسبها:
هست کسی که مثل من دلش
نه برای کسی،
نه برای عشقی،
نه برای جایی…
نه برای چیزی!
بلکه دلش برای خودش تنگ شده…
برای خود خودش!؟
برچسبها:
تویی که میخوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت نمیذاره…
تویی که بغضتو قورت میدی که یه وقت گریه نکنی …
تویی که هر آهنگی گوش میدی یاد یه نفر میفتی…
تویی که تا میای یه کاری کنی میگی : بیخیال…
تویی که واس خودت آواز میخونی….
تویی که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی…
تویی که حتی توی دنیای مجازی هم خودتو گم کردی…
تویی که نمیدونی چه ریختی خودتوخالی کن…به سلامتی تو…
برچسبها:
برچسبها: